loading...

آئین مستان

متن روضه هفتم محرم,روضه هفتم محرم,متن مداحی هفتم محرم,مداحی هفتم محرم,متن روضه علی اصغر,روضه علی اصغر,علی اصغر,,متن مداحی علی اصغر,مداحی علی اصغر,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 608 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3814 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 936 زمان : نظرات (0)

یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحجةیارب الحجة بحق الحجة اشف صدر الحجة بظهور الحجة

یه نکته عرض کنم،شبِ علیِ اصغرِ،این  یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین که گفتید اشف صدر الحسین به نقل معتبر و معروف،زین العابدین،علی اصغر رو روی سینه ی بابا دفن کرد،یعنی شفای سینه ی حسین،علی اصغرِ..... داری برای امام زمانت دعا می کنی،به اون سینه ای که علی اصغر آرام گرفت....

یارب الحسین، بحق الحسین، اشف صدر الحسین، بظهور الحجة

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن..... یاصاحب الزمان.......

به این غبار، نگاهی که آفتاب شود

بسوز قلب مرا، کز غمت مُذاب شود

برای آمدنت، شب به شب دعا کردم

اشاره کن به دعایم که مستجاب شود

امامِ عصر، مرا هم صحابه ی خود کن

که آسمانِ نگاهم پُر از سحاب شود

من آمدم که سلام مرا جواب دهی

سلام می کنم و وای اگر جواب شود

نکنه ردم کنی امشب،نکنه تحویلم نگیری؟نکنه روت رو برگردونی؟ محالهمَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ من اون آقایی رو که می شناسم محاله شب هفتم صداش بزنم جوابم نده...آقا جان! حالا که منو خواستی،دعوتم کردی تو خونه ات،نکنه جوابم رو ندی؟ همین اول بگم: من به امید اومدم،شنیدم سفره دار یه بچه ی شیش ماهه است،شنیدم دستای کوچولوش گره باز میکنه...

اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب

که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود

برای کودک خود آب خواست اما حیف

همین دلیل بر این شد، حسین آب شود

دو نفر تو کربلا آب شدن،دو نفر تو کربلا از خجالت مُردن،آب شدن،هر دو خجالت هم مالِ عطش بود،عباس از سکینه خجالت کشید،عباس جلو سکینه آب شد،حسینم هم از رباب،از علیِ اصغر.....خدا هیچ بابایی رو به روز تو دچار نکنه....

فکری به حالِ ماهیِ در التهاب کن

ببین علی اصغر تو کربلا چه کرده،چه حماسه ای،همه رفتن،تا دید باباش دارمیگه: هَل مِن ناصِر بعضی روایت ها نوشته از تو گهواره پرت شد پایین،بابا من چی؟

فکری به حالِ ماهیِ در التهاب کن

 بابا برای تشنگیِ من شتاب کن

دردی عمیق در رگ من تیر می کشد

 من را برای ذبح عظیم انتخاب کن

هَل مِن معین توست که لبیک می دهم

 اَمَّن یجیب های مرا مستجاب کن

من روی دست های تو قد می کشم، پدر

 از این به بعد روی نبردم حساب کن

تا اومد رو سینه ی باباش،تا نزدیک شد به سینه ی باباش،بابا بغلش کرد،یه نگاه به محاسن باباش انداخت،یه نگاه به چشمای باباش انداخت،بابا!

داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است!

 با خون من محاسن خود را خضاب کن

گهواره هم که تاب ندارد بدون من

 فکری به حال خاطره های رباب کن 

بچه رو ابی عبدالله رو دست گرفت،همه حواس لشکر به طرف بچه رفت،همه گفتن: جنگ رو خاتمه بدیم،حسین قرآن رو دست گرفته،یکی گفت:بچه رو بگیرید سیرابش کنید،یکی گفت: ما با بچه جنگ نداریم....

لشکر ریخت به هم،نانجیب دید الانِ که ورق برگرده،گفت:حرمله! بیا،حرمله! بیا...کار رو تموم کن،با یه تیر، دو سه نشونه بزن،چه کنم؟ گفت:بشین رو کُنده ی زانو،هر کار گفتم انجام بده،گفت:چیکار کنم؟گفت:می بینی زیر گلوی بچه پیداست،میخوای حسین رو بکشی بچه رو بزن....

فقط همین رو بگم:وقتی بچه تیر خورد،کسی نبود بچه رو از حسین بگیره،یه نگاه کرد دید بچه داره دست و پا میزنه....

لالا لالا،گُلِ پونه

آبی تو خیمه نمونده

خیلی شرمندته مادر

لبات رو عطش سوزونده

آخه روی طفل بی شیر

برا چی آبُ می بندن

اصغرم داره می میره

دیگه واسه چی میخندن

واویلا،کاری ازم بر نمیآد

واویلا،الهی که بارون بیاد

چه جوری زنده بمونم

زندگی بی تو نمیشه

گُلِ من خدا به همرات

خداحافظ برا همیشه

حرمله یهو خراب کرد

همه ی آرزوهامُ

الهی خوشی نبینه

که گرفت دل خوشی هامُ

بشکنه دستش دارم می میرم

نذاشت علی مو از شیر بگیرم

وای از چشمِ نیمه بازت

روزِ مرگِ مادر اومد

آخه با تیرِ سه شعبه

تازه دندونات در اومد

حسین....

این بچه،دو بار ذبح شد،ذبح یه عبارتی است که معناش واضحِ،برا هیچ شهیدی تو کربلا به کار برده نشده غیر از دو نفر،برا علیِ اصغر و برا ابی عبدالله،فقط عبارت: ذَبَحُهُ به کار برده شده،اینجا نوشتنذَبَحَهُ الاُذُنِ إلَی الاُذُن برا گودال هم نوشتن: ذَبَحَهُ مِنِ القفا... دو جا ذبح اومده،ذبح یعنی چه؟ زمانی میگن ذبح که زنده باشه و سر از بدنش جدا کنن،اما علی اصغر دو بار ذبح شد،یه بار وقتی تیر رو زدن، یه بار وقتی تیر رو حسین کشید بیرون،سر جدا شد،وای.....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 732 زمان : نظرات (0)

اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان
تو آرام قلب ربابی بمان
تو همنام با بوترابی بمان
علی جان مبادا بخوابی، بمان
تو دیگر دلم را نسوزان، علی
چه کرده لب خشک تو با حسین
که اینجا شده از وسط، تا حسین
نگفتی تو یکبار: بابا حسین
اگر خسته جانی بگو یا حسین
تو آرام جانی نده جان، علی
چونان گرگ از هر طرف می زنند
عروسی گرفتند و دف می زنند
برای کماندار، کف می زنند
همیشه به قلب هدف می زنند
گلی را به همراه گلدان، علی
ببین مرگ من را دعا می کنند
ببین حرمله را صدا می کنند
چه تیر بزرگی رها می کنند
علی جان سرت را جدا می کنند
ذبیح من ای  پور عطشان، علی
حسودند و زنگ خطر می زنند
اگر قلب من را تو راضی کنی
بخندی و با خنده نازی کنی
تو را می برم خیمه، بازی کنی
به شرطی که کمتر تلذّی کنی
دعا می کنم بهر باران، علی
علی یا علی،علی یا علی.....
 
اگه دست بذاریم روی صورت یه بچه،چیزی ازش نمیمونه، مادر بچه بی تابی میکنه اگه صدای گریه بچه اش رو بشنوه،بچه اش رو میخواد....
نباشی دل ما ترک می خورد
و بر چهره آب، لک می خورد
دل عرش سنگ محَک می خورد
نباشی رقیه کتک می خورد
تسلای قلب یتیمان، بمان
بس کن رباب، خوشی به ما نیومده
بس کن رباب ، دستاتو هی تکون نده
بس کن رباب ، گهواره رو نشون نده
بس کن رباب پاشو بیا همراه من
بس کن رباب رخت اسیری کن به تن
بسن کن رباب حرف از علی اصغر نزن
تنها شدی بارونیِ چشم ترت
تنها شدی خیلی بلا اومد سرت
تنها شدی دیگه نمیآد اصغرت
بس کن رباب نگو که اصغرم کجاست
بس کن رباب نگو چرا از من جداست
سرش به روی نیزهاست
یک سر تیر گلوی پسرم را سوزاند
دو سر دیگر آن هم جگرم را سوزاند
ضربش آنقدر شدید است که پاشید علی
تار صوتی تو را تراشید علی
مادرت دید به روی تو عبا اُفتاده
استخوان های گلویت به صدا اُفتاده
نفس از حنجره ی پاره کشیدن سخت است
پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است
بس کن رباب حرمله بیدار می شود
سهمت دوباره خنده ی انظار می شود
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی
اصلاً خیال کن علی اصغر نداشتی
گیسو مکش اِنقدر تو تازه عروسی
ای کاش می شد لااقل دست تو را بست
سرت بر روی نیزه تاب می خورد
بمیرم  نیزه دارت آب می خورد
گفت:امیر! پسر رو بزنم یا پسر رو؟ گفت:مگر نمی بینی سفیدیِ زیر گلویِ علی رو...اگر پسر رو بزنی حسین خودش جون میده....حسین....

 

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 372
  • آی پی دیروز : 313
  • بازدید امروز : 4,457
  • باردید دیروز : 2,722
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 28
  • بازدید هفته : 19,631
  • بازدید ماه : 100,251
  • بازدید سال : 1,310,175
  • بازدید کلی : 19,816,003